شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

آغاز سال92

  سلام پسرم عیدت مبارک امروز چهارشنبه 30 اسفند ساعت 14:30 سال تحویل شد همه با هم رو بوسی کردیم و سال نو رو به هم تبریک گفتیم بعد یه آهنگی گذاشتیم و رقصیدیم بعدشم عمو اوغلی-پدرجون-بابا-شهین دخترخاله-نسرین دخترخاله-مریم دخترخاله-اکبر دایی-پسرخاله-رسول دایی به هممون عیدی دادن عزیز دلم آرزو میکنم 120 تا بهار دیگم ببینی
30 اسفند 1391

مسافرت نوروز 92

  سلام به پسر گلم    عیدامسال تصمیم گرفتیم بریم رشت خونه خاله جون(خاله مامان) به همین خاطر سه شنبه 29 اسفند ساعت 6صبح به همراه پدر جون اینا راه افتادیم من به خاطر تو پشت ماشین نشستم تا اونجا هم راحتر شیر بدم هم جاتو عوض کنم مثل همیشه اصلا مامان و اذیت نکردی ساعت 3 رسیدیم تو بغلم خوابت برده بود همین که پیدا شدیم از خواب بیدار شدی نمیدونم از دیدن اونا یا از بد خوابی بد جوری زدی زیر گریه ولی بعد چند دقیقه آروم شدی تو بغل همه میرفتی واسشون میخندیدی خلاصه دلبری میکردی و دل همه رو برده بودی خدا رو شکر شبم راحت خوایبدی  یه دنیا دوست دارم بووووووووووووووووووووووووووس     ...
30 اسفند 1391

کنترل ماهانه

  سلام به پسر گلم آرتین جان دو روز پیش یکشنبه برای کنترل ماهانه رفتیم دکتر.اولش تو بغل مامان خوابت برده بود همین که منشی دکتر اسمتو صدا کرد انگار که فهمیده باشی از خواب بیدار شدی. رفتیم تو دکتر معاینه کرد خدا رو شکر مشکلی نداشتی وقتی دکتر معاینه میکرد مثل آقا ساکت بودی بعضی وقت هم به دکتر میخندیدی.اونقدر خوب بودی که آقا دکترم ازت خوشش اومده بود.خلاصه که دکتر گفت هم خوش اخلاقی هم همه چیزت طبیعیه   عاشقتم عزیز دلم اینم چند تا عکس از همون روز ...
13 اسفند 1391

سه ماهگی

  سلام به یکی یدونه پسرم آرتین جان عزیز دلم امروز سه ماهه شدی هر روز که میگذره تو شیرین تر و شیطون تر میشی بعضی وقتها یه کارهایی میکنی که دل مامان وبابا رو میبری اصلا اذیت نمیکنی وقتی میریم مهمونی مثل یه پسر خوب یا خوابیدی یا اینکه ساکت میشینی و نگاه میکنی فدات بشم عزیزم دوستت دارم اندازه دنیا ...
12 اسفند 1391
1